عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۷: نه چرخ دیده نه سیاره از بدایت حسن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه چرخ دیده نه سیاره از بدایت حسن ملک صفت بشری چون تو در نهایت حسن چه صورتی! چه جمالی! علیک عین الله کمال حسن همین است و حد غایت حسن از آفتاب جمالت زوال بادا دور کز او به اوج رسید آفتاب رایت حسن ز خسروان ملاحت تویی بعون الله شهنشهی که بر او ختم شد ولایت حسن مرا ز دانش و عقل این قدر کفایت بس که تابع سخن عشقم و کفایت حسن رخ چو ماه تو است آن که هست در شأنش نزول سوره لطف و در او روایت حسن کجا برم من بیدل ز جور خوبان داد که خوبرو همه جا هست در حمایت حسن خرد به توبه مرا ره نمود و عشق به حسن زهی ضلالت عقل و زهی هدایت حسن ملولم از دم واعظ، کجاست اهل دلی؟ که همچو گل ورقی خواند از روایت حسن ز عشق مست شوی چون نسیمی ای زاهد! اگر به سمع رضا بشنوی حکایت حسن عمادالدین نسیمی