عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: با روی او مگو که ز گلزار فارغیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با روی او مگو که ز گلزار فارغیم کز هستی دو کون به یکبار فارغیم ای شیخ شهر! دور ز انکار ما برو اقرار کن به ما که ز انکار فارغیم با نور و ظلمت رخ و زلفش الی الابد از شمع آفتاب و شب تار فارغیم اغیار نیست در ره وحدت اگر بود بالله به جان یار ز اغیار فارغیم ما را ز ماه روی تو هر ماه حاصل است از هفته های هفت و شش و چار فارغیم شمع رخت که مطلع انوار کبریاست تا دیده شد ز مطلع انوار فارغیم مست از شراب صافی میخانه مسیح تا گشته ایم از می خمار فارغیم سر دو کون چون ز رخت آشکار شد از نکته های مخفی اسرار فارغیم منصور گشت کام نسیمی به فضل حق از ما بدار دست که از دار فارغیم عمادالدین نسیمی