عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۷: علت غایی ز امر کن فکان ما بوده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
علت غایی ز امر کن فکان ما بوده ایم جمله اشیا را حقیقت، جسم و جان ما بوده ایم نقطه اول که قوه خواند ابن مریمش صوت و نطق و حرف و قوة همچنان ما بوده ایم ذات بی چونی که هست از عالم ذات و صفات چون نظر کردیم در تحقیق آن ما بوده ایم ظاهر و باطن که هست از عالم کون و مکان هردو اسمند و، مسما در میان ما بوده ایم ذات اشیا را حیات جاودان از نطق ماست زان که ما نطقیم و حی و جاودان ما بوده ایم گنج معنی آن که مخفی در حجاب غیب بود شد یقین از فضل حق کان بی گمان ما بوده ایم دی دیار هر دو عالم غیر ما دیار نیست زان که هستی از زمین تا آسمان ما بوده ایم عقل کل با نه سپهر و چار ارکان و سه روح وان که زین هر چار می زاید همان ما بوده ایم عشق می بازیم با حسن رخ خود جاودان زان که عاشق ما و معشوق نهان ما بوده ایم مصحف رخسار ما را کس نخواند غیر ما کاین صحف را در دو عالم سبعه خوان ما بوده ایم چون مکان ماییم بی ما نیست ای طالب مکان چون مکان بی ما نباشد در مکان ما بوده ایم پیش از آن کز قوت آید عالم صورت به فعل صورت و معنی ذات مستعان ما بوده ایم ای نسیمی چون شدی سی و دو نطق لایزال می توان گفتن که ذات غیب دان ما بوده ایم عمادالدین نسیمی