عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۵: ای ز رخسارت الی الرحمن ذوالعرش السبیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز رخسارت الی الرحمن ذوالعرش السبیل ان حیا فی هواها کل من کان القتیل آن که چون موسی نبرد از نار وجهت ره به حق همچو فرعونش نماید در نظر خون آب نیل طالب حق کی شدی واصل به ذات لم یزل خط وجهت گر نبودی طالب حق را دلیل آن که کسب علم «فضل » ز ابجد رویت نکرد روزگار عمر در تعطیل گم کرد آن عطیل نار غیرت سوز رویت بود بی روی و ریا آتشی کان شد گل صدبرگ و ریحان بر خلیل واهب صورت نبست اشباح را نقش وجود تا نشد خاک کفت ارزاق ایشان را کفیل بر جمال عالم آرایت که داد حسن داد ختم شد خوبی، تعالی الله زهی فضل جلیل طالب ذات خدا را سی و دو خط رخت در حقیقت هر یکی انا هدیناه السبیل قطره ای بود از دهانت چشمه ای کان در بهشت حق تعالی خواندش عینا تسمی سلسبیل نعمتی کز خال و خط عنبرینت یافتم حاصل دنیا و عقبی نزد آن باشد قلیل جان به بوی وصل زلفت می دهم لیکن عجب گر بدست آید به صد جان آنچنان عمر طویل طیلسان زلف مشکین تو بود انداخته بر سر نور تجلی در ازل ظل ظلیل صورت روی تو هست آیینه ذات خدا لیکن این معنی کجا داند عزازیل عزیل؟ نامه ام الکتاب از مصحف روی تو بود لوح محفوظی کز آن آورد قرآن جبرئیل (خط مشکین تو چون از رخ براندازد نقاب در جمالش واله و حیران شود عقل عقیل) دست قدرت بر رخت چون خال مشکین می نهاد آسمان خود را فرو برد از حسد در آب نیل ارض حق را سی و دو نطق تو بود «اثقالها» وعده «اناسنلقی » بود از آن «قولا ثقیل » کی شدی واقف ز عیسی گر نبودی آمده در ازای سی و دو خط رخت عما نویل چون نسیمی راه اگر بردی به نطق از فضل حق همچو عیسی زنده مانی تا ابد بی قال و قیل عمادالدین نسیمی