عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۳: در ضمیرم روز و شب نقش تو می بندد خیال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در ضمیرم روز و شب نقش تو می بندد خیال جز تو نقشی در خیالم صورتی باشد محال هست با عشقت مرا پیوند جانی تا ابد جاودان زان با توام هرجا که هستم در وصال جان من با مهر رویت الفتی دارد چنان کز وجود خویش و از کون و مکان دارد ملال دارم از خورشید رویت آتشی در جان و دل وز خیال نقش ابروی تو هستم چون هلال قامت سرو گل اندام تو در باغ بهشت بشکند بازار طوبی را به حد اعتدال آرزومند جمال کعبه وصل ترا آتش شوق تو در جان خوشتر از آب زلال واقف سر «سواد الوجه فی الدارین » هست هر که این معنی بجست از ابجد آن زلف و خال پیش رخسارت گل از شرم آب گردد در زمان گر کنی عزم گلستان با چنین حسن و جمال آفتابی شد نسیمی در هوای او بلی ذره را خورشید سازد همت صاحب کمال عمادالدین نسیمی