عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۹: تا شنیدم سخن فضل خدا در کپنک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا شنیدم سخن فضل خدا در کپنک مست و مجنون شده ام بی سر و پا در کپنک کپنک پوشی جان وصلت درویشان است بگذر از اطلس و خارا و درآ در کپنک کپنک پوش علی بود که پوشید نمد شاه مردان جهان سرور ما در کپنک (کپنک پوش از آنرو شدم از فضل اله یافتم تا به ابد سر خدا در کپنک) به حقارت منگر هیچ نمد پوشی را که بسی اهل دلانند دلا در کپنک آن که او معجز رمز از کپنک پوش ندید تیغ «الا» بزند گردن «لا» در کپنک سیدا بار دگر از نمد فقر درآ سر اسماء خدا را بنما در کپنک عمادالدین نسیمی