عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۳: ای صورت جمالت بر لوح جان منقش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صورت جمالت بر لوح جان منقش هستم ز فکر زلفت آشفته و مشوش تابنده همچو رویت، دلجوی همچو قدت ماهی که دید روشن؟ سروی که دید سرکش؟ گفتم ز چین زلفت دل را نگاه دارم ابروت گفت نی نی، کردی غلط به هر شش کیش دلم ز چشمت ای ماه حاجب ابرو پر تیر غمزه بادت پیوسته همچو ترکش دل در خلاص عشقت، صافی شده است و خالص ز آتش چه باک دارد قلب سلیم بی غش؟ می کاهم از دل و جان، چون شمع از دل خود کاهش نمی پذیرد مهر بتان مهوش سر اناالحق از ما، چون گشت آشکارا منصور مست را گو ما را به دار برکش خوش کرده ای به بویش ای باد وقت ما را ای باد! باد وقتت دایم چو وقت ما خوش حسن رخ چو ماهش از زلف می فزاید بنما مهی که او را خوبی فزاید ابرش در باغ حسن خوبان تا بود و هست و باشد سی و دو باد و خاکم، سی و دو آب و آتش خط تو را نسیمی نامش نهاد ریحان سهوی است این محقق بر سهو او قلم کش عمادالدین نسیمی