عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۵: دلبری دارم بغایت شوخ چشم و فتنه گر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلبری دارم بغایت شوخ چشم و فتنه گر چون کنم؟ شوخ است و با او برنمی آیم دگر چون دلم خون کرد دل دادم که لب بخشد مرا لعل را از سنگ برکندم به صد خون جگر چهره ای چون زر نمودم آمد آن بازی کنان زان که او طفل است بازی می توان دادش به زر دوش می رفتم به کویش پیش آمد آن رقیب هیچ عاشق را بلایی پیش ناید زین بتر از لب لعلت نسیمی دم به دم خون می خورد تشنه را آری نباشد از دم آبی گذر عمادالدین نسیمی