عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: شبی که ماه من از مطلع جمال برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی که ماه من از مطلع جمال برآید مه تمام ببینی که با کمال برآید نهال سرو بلندت به روضه گر بخرامد درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن میان باغ که تا گل ز انفعال برآید به پیش روی تو مه گفت می روم که برآیم چو مهر، دارد اگر خاطر زوال، برآید بود به مصحف رویت تفألم همه، زانرو همیشه سوره یوسف مرا به فال برآید خیال قد تو برمی زند سر از دلم آری میان دل، الف، ای سرو ناز، دال برآید اگر چو اهل زمینت ملک جمال ببیند ز قدسیان سما «جل ذوالجلال » برآید دمید گرد لب روح پرورت خط مشکین چو سبزه ای که ز سر چشمه زلال برآید ز شمع روی تو تابی بر آفتاب اگر افتد به ابروی تو که پیوسته چون هلال برآید میان صومعه بیتی از این غزل چو بخوانند هزار ناله مستانه ز اهل حال برآید نسیمی از دهنت می دهد نشان حقیقت که را رسد که جز او گرد این خیال برآید عمادالدین نسیمی