عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۸: صور دمم تا همه بی جان شوند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صور دمم تا همه بی جان شوند جان چو نماند سوی جانان شوند از تگ دوزخ به بهشتی روند وز تگ طوبی به گلستان شوند گرچه در این چاه بدن بوده اند رفته کنون یوسف کنعان شوند بال نه و هر دو جهان زیر پر پای نه و بر فلک آسان شوند جغدوشانند و شوند شاهباز مور ضعیفند و سلیمان شوند ذره گذارند و شوند آفتاب قطره بمانند و چو عمان شوند دامن دولت چو به چنگ آورند در حرم حضرت سلطان شوند بر زبر دایره لامکان بی سر و بی پا همه رقصان شوند گریه گذارند و غم و آرزو خوشدل و فرخنده و خندان شوند جهل نماند همه دانش شوند کفر نماند همه ایمان شوند نوبت خود بر سر گردون زنند چون که در این راه تو قربان شوند چرخ برآرند مسیحاوشان وان که خرانند به کهدان شوند از خر دجال اگر بگذرند همنفس عیسی دوران شوند از خود و از ننگ جهان وارهند همچو نسیمی همه حیران شوند عمادالدین نسیمی