عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۹: چشمی که جز مطالعه روی او کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمی که جز مطالعه روی او کند آن به که بر جهان در منظر فرو کند از زلفش آن دلی که زند دم، چگونه او یاد آورد ز نافه و عنبر به بو کند دولت در آن سر است که چوگان زلف یار غلطان ز دوش آورد او را چو گو کند در مهر روی او تن ما گر شود رمیم اجزای ما هنوز تمنای او کند طوفان نوح خیزد اگر سیل اشک ما از ناودان دیده ما سر فرو کند بوی شراب لعل تو آید ز خاک ما روزی که کاسه گر ز گل ما سبو کند سروی چو قامت تو نیابد جهان اگر عمری دراز در سر این جست و جو کند دانی که را به جان نبود میل دل به تو بی روح صورتی که دل از سنگ و رو کند باشد ملول خاطرش از شادی دو کون دلخسته ای که با غم عشق تو خو کند خواهد نسیمی از سر زلف تو دم زدن چندان که عمر در سر این گفت وگو کند عمادالدین نسیمی