عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۰: ندانم تا دگربار این دل ریشم چه شیدا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندانم تا دگربار این دل ریشم چه شیدا شد مگر عکس رخ دلبر به جان باز آشکارا شد دگر چون با دلم لعلش نهان در گفت وگو آمد صدای ناله زار دل ریشم به هرجا شد به صحرا چون که بیرون رفت باز آن دلبر از خلوت دل پردرد بیمارم ز عشقش بی سر و پا شد به هر نقشی که خود می خواست رخ بنمود در عالم گهی رنگ دو عالم گشت و گه بیرنگ اشیا شد دمی روح نهان آمد، دمی جسم عیان گردید دمی تنهای جان گردید و دیگر عین جانها شد زمانی کثرت خود گشت و در وی وحدت خود دید گهی پیدا و پنهان گشت و گه پنهان و پیدا شد نسیمی روزگاری چونکه پنهان بود در زلفش دگرباره چو رویش دید در عالم هویدا شد عمادالدین نسیمی