عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۹۲: ز تو چشم وفا داریم و هیهات این کجا باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز تو چشم وفا داریم و هیهات این کجا باشد تمنای محال است این که خوبان را وفا باشد به شوخی دل ز ما بردی و روی از ما نهان کردی نباشد عیب، پرسیدن: ترا خانه کجا باشد جهانی با خیالت عشق می بازند اگر روزی براندازی نقاب از روی الله تا چه ها باشد دلم گم گشت در پیچ سر زلف پریشانت نشانی ده که تا یابیم که این اقبال ما باشد که یارد در سر زلف پریشان تو پیچیدن اگر باشد چنین گستاخی از باد صبا باشد فریب غمزه شوخت مرا سرمست می سازد کس اندر دور چشم مست تو چون پارسا باشد من آن خاک هوا دارم، فتاده بر سر کویت که در هر ذره خاکم نهان مهر شما باشد ز روی و موی مهرویان نگه دارد نظر زاهد صوابی اندر او بیند که او عین خطا باشد من آن خاک رهم اندر هوایش باد اگر روزی غبارم از سر کویش برد چشم از قفا باشد همه ذرات عالم را هوادار تو می بینم سر مویی نمی یابم که از ذکرت جدا باشد چه پرهیزی ز روی آن صنم زاهد؟ نمی دانم که پرهیز از چنین شکل و شمایل کی روا باشد نسیمی را چو از هستی حجابی نیست در عشقت معاذالله حجابی در میان ما کجا باشد عمادالدین نسیمی