عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴: جانا بیا که صحبت جان بی تو هیچ نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا بیا که صحبت جان بی تو هیچ نیست ناز و نعیم هر دو جهان بی تو هیچ نیست هر کام و ذوق و عشرت و عیش و طرب که هست ای آرزوی جان من، آن بی تو هیچ نیست فردوس و حور بی تو نخواهم که پیش من جنات عدن و حور و جنان بی تو هیچ نیست تاج قباد و ملک سلیمان به نیم جو چون حاصل زمین و زمان بی تو هیچ نیست باغ بهشت و سایه طوبی کجا برم کآن ها به چشم زنده دلان بی تو هیچ نیست هیچ است بی وجود وصال تو هر دو کون یعنی وجود کون و مکان بی تو هیچ نیست صهبای کوثر از لب رضوان به بزم خلد ای نوش لعل پسته دهان، بی تو هیچ نیست در باغ چشمم آب روان می رود ولی ای سرو ناز آب روان بی تو هیچ نیست بگذر ز نام و نفی نشان کن نسیمیا چون نیستی تو، نام و نشان بی تو هیچ نیست عمادالدین نسیمی