عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶: سالک عشق تو هر دم به جهان دگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالک عشق تو هر دم به جهان دگر است هر نفس طالب وصلت به مکان دگر است گرچه وصف تو کنند اهل تفاسیر و کلام مصحف روی تو را شرح و بیان دگر است حرف ما ابجد عشق است چه داند نحوی منطق الطیر اولوالفضل زبان دگر است عاشقان را رخ زرد ار چه دلیل است به حق بر رخ اهل دل از عشق نشان دگر است کشته لعل لبش کی کند اندیشه مرگ همدم روح قدس زنده به جان دگر است چند خواند به سر خوان بهشتم زاهد دعوت محرم اسرار به خوان دگر است گرچه ترکان همه با تیر و کمانند ولی چشم و ابروی تو را تیر و کمان دگر است گرچه خوبان همه شکر لب و شیرین دهنند دل من شیفته تنگ دهان دگر است آفتاب رخ تو عین وجود همه شد لاجرم در رخ هر ذره عیان دگر است از پی سود و زیان چند به بازار روی تا بگویند که آن خواجه فلان دگر است چهره زرد مرا سهل مبین ای زاهد کاین زر نادره معیار ز کان دگر است رمز عارف به تصور نتوان دانستن لغت طرفه این زمره لسان دگر است غرقه بحر غمش یاد ز ساحل نکند ساحل غرقه این بحر کران دگر است چون نسیمی به یقین از کرم فضل رسید کی خورد غصه که هردم به مکان دگر است عمادالدین نسیمی