عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۷: ای چون فلک از عشق تو سرگشته سر ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چون فلک از عشق تو سرگشته سر ما سودای تو زد آتش غم در جگر ما بودیم هوادار تو پیوسته و باشیم تا هست نشان تو و باشد اثر ما بشنو که چه فریاد و فغان در ملکوت است از یارب هر شام و دعای سحر ما ما زنده به عشق تو از آنیم که نگذاشت مهر تو که یک ذره بماند اثر ما جز آینه صورت روی تو نباشد هر ذره که یابند ز خاک بصر ما ناسوخته از هستی ما خشک و تری نیست ای آتش سودای تو در خشک و تر ما در پای تو چون آب روان تا شده پستیم از سایه سرو تو بلند است سر ما چون مملکت حسن تو را حد و کران نیست در عشق رخت کی به سر آید سفر ما؟ ای کرده به مه نسبت رویش مگرت نیست از روی خدا شرم و ز روی قمر ما جز روی تو در دیده ما روی که آید؟ ای آینه صورت رویت نظر ما ای دیده خونبار بران از مژه ها سیل زان پیش که طوفان شود از رهگذر ما خاک قدم فضل خدا ار شوی ای جان مانند نسیمی ببری سیم و زر ما عمادالدین نسیمی