همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی از هر طرف ز خلق برآید قیامتی عالم چنان ملاحت حسنت فروگرفت کز هیچ کس امید ندارم سلامتی در دور چشم مست تو هشیار کس نماند تا مست عشق را کند اکنون ملامتی چون روزگار در طلبت صرف می کنیم ما را به روز حشر نباشد ندامتی صاحب نظر چوروی تو را دید گفت هست بر چشم آفتاب پرستان غرامتی خورشید میزند نفس آتشین مگر او را ز عاشقان تو باشد علامتی گفتی که عاقبت بنوازم همام را قد ضاع فی انتظارک عمری الی متی همام تبریزی