همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی فتنه ای در مجلس صاحب دلان انداختی راز ما را فاش کردی در میان خاص و عام وین حکایت در زبان این و آن انداختی عارفان را با پری رویان کشیدی در سماع بلبلان مست را در گلستان انداختی ای نگار سرو قامت تا به میدان آمدی با تو هر عاشق که آمد در میان انداختی فتنه را بیدار کردی زان دو چشم نیم خواب گفت و گوی عشق بازی در جهان انداختی گرچه انسانی خدا از نور پاکت آفرید همچو عیسی عالمی را در گمان انداختی تا که بشنیدیم بویی های و هویی می زدیم روی بنمودی و ما را از زبان انداختی عشق نگذارد که شب ها دیده را برهم نهیم خواب ها را بر سر آب روان انداختی همام تبریزی