همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من دور از آن روی ندانم که چه شد بر سر من تا جدا گشت ز من آن که چو جان است مرا واله و خسته و زار است دل غم خور من چشم من هیچ شبی خواب نگیرد ز غمش تا به خوناب جگر تر نکند بستر من قصه غصه من گر برسانند به دوست بی گمان رحم کند بر دل من دلبر من دوست از حالت من فارغ و از دوری او به فلک می رسد از سوز جگر آذر من دل چه باشد که ز دلدار دریغش دارند خاصه از یار سمن بوی پری پیکر من روز و شب ورد همام است که ناگه روزی جان برافشانم اگر دوست درآید بر من همام تبریزی