همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا نفس هست به روی تو برآید نفسم ور کنم بی تو نظر سوی کسی هیچ کسم در تمنای تو شد عمر و نمی دانم من کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم مشکن بال نشاطم تو به پیمان شکنی گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم کردم اندیشه ز عشقت نبرم جان به کنار این چه سیلی ست که بگرفت چنین پیش و پسم تا نظر بر گل رخسار تو افتاد مرا صورت خوب نماید همه چون خار و خسم عاشق روی توام جمله جهان می گویند نسبتم چون به تو کردند همین مایه بسم شد جوانی و نشد کم هوس عشق همام ای عزیزان چه کنم پیر نگردد هوسم همام تبریزی