همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می پرورم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این منم در صحبت جانان که جان می پرورم گر به خوابش دیدمی هرگز نگشتی باورم دیده می مالم که نقش دوست است این یا خیال صورتش تا بیش می بینم در او حیران ترم سال ها خون خورده ام در انتظار وعده ای تا از آب زندگانی شد لبالب ساغرم با چنین رو و لبی گو شمع و شیرینی مباش با نسیم زلف او فارغ ز مشک و عنبرم غیرتم آید که گیرد در کنارش چون منی ور نه امشب تا به وقت صبح بودی در برم حیف باشد بعد از این کردن نظر بر روی ها دیدۀ خود را بدوزم تا به جایی ننگرم در بهشتم گر خطاب آید که مقصودی بخواه غیر او اندیشه ای دیگر نباشد در سرم ناله و بیداری شب های ما ضایع نشد ناگهان دولت به پای خود درآمد از درم چون شبی در خدمت یاران به روز آورده ام من نه آن شخصم که بودم خود همامی دیگرم همام تبریزی