همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید که آن شمایل خوب انجمن بیاراید بخند اگر چه ز خندیدنت همی دانم که آفتاب به روزم ستاره بنماید ز ناز چشم تو هشیار مست می گردد چه حاجت است به ساقی که باده پیماید مثال نقش تو می خواستم ز صورتگر جواب داد که آن در قلم نمی آید توان به نوک قلم صورتی نگاشت ولی ملاحتش که نگارد چنان که می باید خوش است ناز ز روی نکو ولی نه چنان که التفات به صاحب دلان نفرماید کز آفریدن شاهد غرض همین بوده است که از مشاهده صاحب دلی بیاساید رخی بدین صفت و طلعتی بدین خوبی به اهل عشق غرامت بود که ننماید همام را غرض از دوست ذوق روحانی ست نظر به میل طبیعت مگر نیالاید همام تبریزی