همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: دلم شکست بدان زلف های پر شکنش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم شکست بدان زلف های پرشکنش که زیر هر خم زلفش صد انجمن دارد هزار جان گرامی فدای یک نفسش که رهگذر نفسش زان لب و دهن دارد گرفتم از لب لعلش حکایتی گویم نشان چگونه دهم ز آنچه در سخن دارد بسی لطیف تر آمد ز جان ما تن او کسی نشان ندهد کان نگار تن دارد چو قامتش بخرامد جهانیان گویند چرا صبا هوس سرو و نارون دارد چو نقش او ننگارند صورتی در چین زهی جمال که آن لعبت ختن دارد نصیحتم بنیوشید هیچ مگذارید که دوست آینه نزدیک خویشتن دارد گر او در آینه عکس جمال خود بیند ز حسن خویش چه پروای مرد و زن دارد هزار جان به لب آمد ز آرزوی لبش که در فریفتن دل هزار فن دارد که دزدد از لب او بوسه ای به صد حیله ز سرو هشته فرو زلف چون رسن دارد به خاک بوس درش راضیم که باشد دل که با لبش هوس عشق باختن دارد به تحفه پیش من آرید خاک پای کسی که نسبتی به سر کوی یار من دارد شود همام کسی کاو به عمر خویش دمی ز خوابگاه سگان درش وطن دارد همام تبریزی