همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷: بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت با زلف مشک بویت باشد شبم چو رویت حسن هزار لیلی عشق هزار مجنون داری وزان زیادت دارم به خاک کویت یک سلسله ز مویت دیوانه را تمام است بهر چه تاب دادی زنجیرهای مویت با لب بگو که ما را تا چند تشنه داری ای آب زندگانی دایم روان به جویت عمر دراز دانی بهر چه دوست دارم تا بیشتر نمایم کوشش به جست و جویت محروم گشت چشمم از دیدنت و لیکن دارد زبان نصیبی ما را به گفت و گویت جان در فراق رویت کی بار تن کشیدی او را اگر نبودی دایم مدد ز بویت هر موی بر تن من گر خود شود زبانی هم در بیان نیاید بعضی ز آرزویت همام تبریزی