همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵: خرامان می رود آن سرو قامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرامان می رود آن سرو قامت جهانی را از آن قامت قیامت مؤذن گر ببیند قامتت را فراموشش شود تکبیر و قامت امام از شوق آن شکل و شمایل به قوّالان دهد مزد امامت گرت باشد گذر در خانقاهی نماند شیخ بر راه سلامت مریدان ز اربعین آیند بیرون تو را بینند و سوزند از ندامت بود دایم شب قدر آن دلی را که سازد در سر زلفت اقامت به عهد چشم مست دل فریبت بود بر جان مستوران غرامت بگو ای آن که ما را می دهی پند تویی یا ما سزاوار ملامت همام از عشق چون دارد نصیبی نجوید منصب زهد و کرامت همام تبریزی