همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است دهان من به حدیث لب تو شیرین است به باغ می کشدم آرزوی دیدارت چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است به وقت خنده نظر کرده ام به دندانت هنوز چشم مرا روشنی ز پروین است فدای مستی چشم تو باد هستی ما اگر چه فتنه دنیی و آفت دین است عجب مدار گر آب دو دیده گلگون شد خیال روی تو در دیدۀ جهان بین است مباش منکر تمکین من که هست مرا شراب عشق تو در سر چه جای تمکین است نظر بر آینه انداز تا شود معلوم که عکس روی مهت را چه زیب و آیین است اگر به روی تو رضوان نظر کند گوید ملاحتی که بدیدیم در بهشت این است ز وصف روی تو مشهور گشت شعر همام برای نسبت حسنت سزای تحسین است همام تبریزی