همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: به شب ماهی میان کاروان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به شب ماهی میان کاروان است که روی او دلیل ساربان است چه جای ساربان کاندر پی او ز دل ها کاروان بر کاروان است عجب آید مرا زان رهزن دل که در شب رهنمای رهروان است چنین صورت ز آب و گل نیاید مگر جانی به شکل تن روان است چنین ماهی چو بر روی زمین هست زمین را صد شرف بر آسمان است به زیر سایه کی بوده ست خورشید رخش خورشید و زلفش سایبان است به هر منزل که می راند به تعجیل دو اسبه جان ما در پی دوان است به هر منزل که کرد آنجا گذاری نشان روی های عاشقان است به از کحل جواهر دیده ها را غبار موکب جان و جهان است دل نامهربان ساربان را فراغت از همام مهربان است بگو آهسته ران محمل کسان را که همراهت فقیری ناتوان است همام تبریزی