همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰: تو سلطانی و خورشیدت غلام است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو سلطانی و خورشیدت غلام است نظر جز بر چنین صورت حرام است ورای حسن در روی تو چیزی ست نمی داند کسی کان را چه نام است اگر جان را بهشتی در جهان هست تویی از نیکوان دیگر کدام است به زیر لب سلامی کرده ای دوش همه منزل سلام اندر سلام است که باشم من که هم راز تو باشم کلامی زان لبت ما را تمام است چه می خورده ست چشم نیم مستش که او را خواب مستی بر دوام است اگر عاشق به ترک سر نگوید هنوز اندر سرش سودای خام است بماند سال ها چون جان نماند تمنایی که در جان همام است همام تبریزی