همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل است چون روان گردم که زاب دیده پایم در گل است می رود من در پیَش فریاد می دارم ولیک همچو آواز جرس فریاد ما بی حاصل است رو به هر جانب که آرد قبلۀ جان ها شود منزلی کانجا فرود آید زمینی مقبل است زیستن بی روی تو صورت نمی بندد مرا وین تصور خود مرا بیش از فراقش قاتل است صحبت خوبان بلای جان مشتاقان بود گرچه آسان است پیوستن بریدن مشکل است کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند از او دیگران از آب و گل منظورم از جان و دل است سرو زد با قامتش لاف دروغ از راستی مردم صاحب نظر داند که قولش باطل است گر ملامت گر نداند حال ما عیبش مکن ما میان موج دریاییم و او برساحل است سوز آتش شمع می داند که با پروانه چیست همنشین شمع سوزان از حرارت غافل است خصم می گوید که نشکیبد همام از نیکوان هر که جان آشنا دارد به ایشان مایل است همام تبریزی