همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸: مشتاب ساربان که مرا پای در گل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشتاب ساربان که مرا پای در گل است در گردنم ز حلقه زلفش سلاسل است تعجیل می کنی تو و پایم نمی رود بیرون شدن ز منزل اصحاب مشکل است شیرینی وصال چو بی تلخی فراق کس را نصیب نیست ز دوران چه حاصل است چون عاقبت ز صحبت یاران بریدنی ست پیوند با کسی نکند هر که عاقل است روز وداع غرقة خونند عاشقان وان کاو نظاره می کند از دور غافل است ما را خیال دوست به فریاد می رسد ور نه فراق صحبت او زهر قاتل است هر جا که می نشینم و چندان که می روم در گردنم دو دست خیالش حمایل است از دیدة همام خیالش نمی رود آنجا فراق نیست که پیوند با دل است همام تبریزی