همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰: منتظر باشند شب ها عاشقان ناکرده خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منتظر باشند شب ها عاشقان ناکرده خواب تا برآید بامداد از شرق کویت آفتاب آفتابی می کند از مشرق رویت طلوع کز شعاع آن نیارد چشمهٔ خورشید تاب پرتو روی تو نگذارد که بینم صورتت دست غیرت بست بر رویت هم از رویت نقاب عاشقان را زلف تو زنجیر بر گردن نهاد گشت از اقبال رویت هندویی مالک رقاب حسن را از دیده ها پیوسته پنهان داشتن جز به روز روی تو بیرون نیامد از حجاب جز وصالت آرزویی نیست جان را از جهان عقل می گوید خیال است این مگر بینی به خواب گر شراب این است کز عشق تو ما را در سر است باده مستان را فریبی می نماید چون سراب در میان غنچه خندان گل هر بامداد می نماید قطره ها چون بر رخ خوبان گلاب چیست دانی آن صبا چون وصف حسنت می کند در دهان غنچه از ذوق لبت می آید آب ز انتظار وعدهٔ وصلت به جان آمد همام هم نگفتی این سخن گر عمر ننمودی شتاب همام تبریزی