اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۹: دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که توئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ببری، تن بزنی، اینت بلائی که توئی شوخ رگی، سخت دلی سست وفائی که توئی چرخ بدان بوالعجبی دهر بدین حیله گری بوی نبردند چنین، رنگ نمائی که توئی برد بغارت غم تو، جان و تن و دین و دلم چشم بدان دور، زهی جمله ربائی که توئی خود دهدت دل کله ئی، نقش چو من یکدله ئی اینت دوروئی، دوزبانی، دو هوائی که توئی یک ره این صحبت ما، با تو بپایان نرسد راستی از دیک فلک، چرب ربائی که توئی بوسه بها جان طلبی این ببری آن ندهی شرم ز روی تو، زهی نیک ادائی که توئی بخت بخواهم که کند، راه بگوئی که منم داد نیارد که نهد، کام بجائی که توئی دستخوش حکم توام، سست حریفی که منم بررصد همچومنی، سخت دغائی که توئی آتش بیدادی تو، گرد بر آورد ز من داد، کی آید زچنان، آب و هوائی که توئی جمله مرغان جهان، صید اثیرند ولی یارب زنهار، ز تو سخت بلائی که توئی اثیر اخسیکتی