اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۷: آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام تا لاجرم، چو باد سوار و پیاده ام افتاده ام چو مشک بر آتش بجرم آنک در بر هزار نافه خاطر گشاده ام لرزنده ام ز جنبش هر باد و برحقم زیرا چو شمع مجلس شاهان ستاده ام مفلس شدم ز سیم، بماند این یک از هنر صد کنج در خزانه خاطر نهاده ام زان کنج دست نقب زمان کوته است از آنک سی سال شصت بار زکاتش بداده ام منگر به خامشیم که بر سنگ تجربت چون مشک سوده ام، نه چو کافور ساده ام طوفان صاعقه است مرا، در جگر چو ابر بر طارم فلک، نه گزاف ایستاده ام الحق، تغابنی است که با این همه نری مغبون کند، بشعبده ایام ماده ام دزدم برهنه کرد بدان سان که گوئیا این لحظه از مشیمه مادر بزاده ام ای آنکه، دست گیری افتاده رسم توست وقت است، دست گیر که سخت اوفتاده ام اثیر اخسیکتی