اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۴: کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کارم از عشق بجان است، چه تدبیر کنم یار در پرده نهان است، چه تدبیر کنم راز می پوشم، تا کس به نداند لیکن اشک و رخساره نشان است چه تدبیر کنم وصل را صبر بکار است، صبوری را دل که نه این است و نه آنست چه تدبیر کنم بر کران مانده ام از یاد تو، در اشک غمت در میان دل و جان است چه تدبیر کنم زین کران دست بفریاد توان برد، ولیک پای غیرت بمیان است چه تدبیر کنم پاسبان همه کس دل بود و دردمن اوست بر رمه گرگ شبان است چه تدبیر کنم یارگر سست رکاب است همش دریابم عمر گر سست عنان است چه تدبیر کنم یار من خصم خموشی است، چه دستان گیرم دشمن زارو فغان است چه تدبیر کنم بشب آرد اگر او، دوست شبی روز اثیر همچو خورشید عیان است چه تدبیر کنم اثیر اخسیکتی