اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۱: همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه عارض تو بینم، چو نظر بر آب دارم همه چهره ی تو بوسم، چو بکف شراب دارم بدعا لب توخواهم، پس از آن چو اشک ریزم رخ خویشتن برنگ لب تو خضاب دارم تو نقاب رسته دُرّ ز عقیق ناب داری من خسته دل در اشگی، ز عقیق ناب دارم بدو زلف باز چنگل چه نکو بطم گرفتی چو زاشک دیده دیدی، که وطن درآب دارم همگان ز آتش تو، شده اند کرم و روشن من تنگ روزی از وی، نه تبش نه تاب دارم پو بدیدنی مجرد، دل و دین نهاده باشم نه تو و نه منت تو، مه و آفتاب دارم به نقاب در نشستی، که نهان و مه به بینی من از آن نهان خود را ز تو در نقاب دارم چو عذاب تو عتاب است و جفای تو جدائی دل از این جفا ندارم سر آن عذاب دارم ز سر فسوس گفتی که اثیر هیچ داری اگرم بجان امانی بدهی، جواب دارم ز تحمل که باشد ز تو کهنه عاشقان را گله نیست یار بد عهد، دلی خراب دارم اثیر اخسیکتی