اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۹: دوش با دوست محاکات بجان میگردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش با دوست محاکات بجان میگردم نکته را راه به هنجار زیان میگردم غیرت عشق چنان پرده همیداشت که من نقش اسرار زخود نیز نهان میگردم چون جهان نزل جنان بود من از پیروزی منزل همت از آنسوی جهان میگردم نظر از هرچه فلک دید، زمین میخواندم خرد از هرچه خبر داشت، عیان میگردم تامرابو، که هم از من بخرد یار به هیچ سود و سرمایه بر آن بیع زیان میکردم بحروفی که همی بست سر حلقه دُرج خاتم غیب در انگشت بیان میکردم او چو خورشید مرا کان گهر کردی و من دامن او صدف گوهر کان میکردم تا بآماج رسد تیر سحر یعنی آه گاه تیر از قد خود گاه کمان میکردم دم بدادند مرا دام طرازان حواس زآنکه پرواز نه در اوج مکان میکردم اثیر اخسیکتی