اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴: با که گویم راز چون همدم نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با که گویم راز چون همدم نماند درد بگذشت از حد و مرهم نماند نقش یک همدم بمن ننمود چرخ وین بتر کز عمر هم یک دم نماند تر نگشت از دیده گریان من چرخ را، در دیده گوئی نم نماند چونکه من قربان بتیغ غم شدم ای فلک عیدی مکن کت غم نماند نیست آئین وفا در شهر ما من بر آنم خود که در عالم نماند غمگسار از من بسی غمگین تر است در جهان گوئی دلی خرم نماند نیم صبری داشت در عالم اثیر وای او، از دست غم کان هم نماند اثیر اخسیکتی