اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۶۷: که را هجرت به پرسش کمتر آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که را هجرت به پرسش کمتر آید ز خون دل کنارش کم تر آید نیارم بست در روی غمت در که چون باد از ره روزن در آید فرو شد در پیت روزم چه باک است تو را باید کزین کاری بر آید بمن خنجر کشی الا توترسی که یک باری شکارت لاغر آید عنان جور لختی سست بر گیر که هر کاو تیز تازد در سر آید ز آه من حذر کن کان دل آور اگر زخمی زند کاریگر آید مرا بد عهد خواندی سهل باشد تو آن گفتی که از من در خور آید زنی در یکدیگر زلف و کمت غم گرم صد کار در یکدیگر آید تو میگوئی دهانی دارم، الا ندانم تاکسی را باور آید گر این گردد درست ای بسا شکفتا که در پایش در و گوهر در آید اثیر آب و گل مهرش بدیدی بیفکن تخم زین آبی بَر آید اثیر اخسیکتی