اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲: از تو هر آنچه برمن درویش میرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تو هر آنچه برمن درویش میرود راضی شدم چو برهمه، زین بیش میرود منشین بجور در پس افلاک چون مهت بر سر گرفته غاشیه در پیش میرود ای تشنه جمال تو چشمم، بیاد آر کابت همه بجوی بداندیش میرود از تشنکیش در عجبم خاصه کاین زمان بر رخ دو جویم از جگر ریش میرود در دولت غم تو به محنت غنی شدم نیک است اینکه با من درویش میرود کی کام خوش کنم بوصال تو چون تورا همراه نیم نوش دو صد نیش میرود کیش تو چیست جور و کنون بر موافقت دور فلک چو تیر بر آن کیش میرود در کوی تو زمانه مرا گفت گوش دار پایت بقصد خون سر خویش میرود دل گفت: رو که دست نیالاید او بما مهتاب او بگشتن بَرخیش میرود اثیر اخسیکتی