علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۸ - تتبع خواجه: دل سوزد از غم رخ آنشوخ مهوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل سوزد از غم رخ آنشوخ مهوشم ساقی کجاست باده که بنشاند آتشم؟ دیوانه گر به دیر مغان رو نهم چه عیب چون من اسیر مغبچگان پریوشم گر نیست وجه باده ام اما پی پسند مستان شوم ز هر خم اگر جرعه ای چشم هستم گدای دیر ولی نقد احتراف پاشم به پای مغبچه آنگه که سرخوشم بیخود شوم ز عشوه ساقی به رویم آب از می زنند بو که رهاند ازین غشم رنج خمار و انده دهرم خراب ساخت کو چاره ای جز آنکه دو پیمانه در کشم فانی ز زلف حور چه خوش دل شوم که من ز آشفتگی طره شوخی مشوشم علی شیر نوایی