علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۸ - تتبع خواجه: در سرم ذوق می عشق همان است که بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سرم ذوق می عشق همان است که بود سر همان خاک ره دیر مغان است که بود چون نشان پرسیم از دل که به صحرای فنا به همان قاعده بی نام و نشان است که بود غمم از حد متجاوز شده از مخموری که باین غمزده ساقی نه چنان است که بود دل دیوانه بود شاد که آن رشک پری همچنان از نظر غیر نهان است که بود کی تواند دلم از دیر مغان بیرون شد که همان مغبچه ای را نگران است که بود دست در دامن پیران طریقت چه زنم که دلم واله آن طرفه خوان است که بود فانی اش جست به میخانه و گفتند که هست لیکنش در دل دیوانه گمان است که بود علی شیر نوایی