علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۵ - در طور خواجه: خوش آن رندی که از دوران دلش چون زنگ غم گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن رندی که از دوران دلش چون زنگ غم گیرد سفال میکده بر کف به جای جام جم گیرد چو ساقی از پی ساغر گزک هم لب بلب بخشد من دیوانه میخواهم که ساغر دم به دم گیرد شود چون عاشق و می نوشد از من خوارتر بینی کسی کو در حریم زهد خود را محترم گیرد چو دارم سیم و زر مجموع حق میفروش است آن و گر آن صرف شد باید گرو را خرقه هم گیرد نباشد در عجم واندر عرب چون ماه من شاهی که چون ماه عرب طالع شود ملک عجم گیرد بدان ماند که یوسف را به سیم قلب سازد بیع کسی کاو گوهر معنی دهد و آنگه درم گیرد چو فانی هر که خواهد دولت باقی مگر آنکس وجود خویش کرده مرتفع راه عدم گیرد علی شیر نوایی