علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۲ - در طور میر: مه آتش پرستم آتش اندر جان غمکش زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه آتش پرستم آتش اندر جان غمکش زد در آتشگاه رسوایی به خان و مانم آتش زد عجب نبود اگر غش کرده تا محشر فتد آنکاو ز دست ساقی مهوش دو جام صاف بیغش زد گر از دور جنون شد روزگارم تیره نبود عیب که این آتش به من سودای آن شوخ پریوش زد چو مرکب تاخت آن چابک سوار شوخ در میدان به خلق دهر آتش از شرار نعل ابرش زد دهد آب میش تسکین و لطف خنده ساغر اسیری را که دوران شعله در جان مشوش زد خوش آن رندی که در دیر مغان گر ساغر گردون ز دست مغبچه در دست او افتاد یک کش زد خوشی آن یافت ای فانی که دوران هر می ناخوش که دادش او به فال فرخ و اندیشه خوش زد علی شیر نوایی