علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳ - تتبع خواجه: تا گدایی در میکده آئین منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا گدایی در میکده آئین منست رخنه ها از مژه مغبچه در دین منست زان دم از یاری می میزنم ای شیخ که او همدم فیض رسان دل غمگین منست تا که در دیر شدم جرعه کش پیر مغان در حرم طنطنه حشمت و تمکین منست آندهم بی تو چنانست که سودی نکند گر همه جنت و حور از پی تسکین منست یک دم خوش به وصال تو زدم گردش چرخ وه که صد تیغ بلا آخته در کین منست تا که در میکده وصف لب لعلت کردم ورد رندان جهان نکته شیرین منست زان وزین بگذر و در راه قدم زن فانی نیست آئین فنا آن منست این منست علی شیر نوایی