علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۹۱ - تتبع خواجه: دید آن که پی من به خرابات فنا رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دید آن که پی من به خرابات فنا رفت سرها چو حباب آمد و بر باد فنا رفت در هجر تو آه دل من بوده که تا صبح گفتند خلایق که مگر باد صبا رفت در راه به زهاد بسی عربده کردست آن کافر بد مست که دوش از بر ما رفت غایب چو شد از ما دگر از ماش مجوئید او بود پری رفت و ندانیم کجا رفت سر منزل عشق تو بود کوی فنا زانک هر چند که شاه آمد ازان سوی گدا رفت رفت آن مه و گفتا که بیایم به برت زود آن شوخ بلای دل غمگین چه بلا رفت آن روز که می شد صفت مردمی از خلق گویا ز همه بیشتر آئین وفا رفت از صوفی رعنا چه صفا چشم توان داشت؟ کش عمر گرامی همه در زرق و ریا رفت هر کس طرفی زد قدم از حادثه دهر زین حادثه فانی به خرابات فنا رفت علی شیر نوایی