مجیرالدین بیلقانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶: داد دلم به دست غم طره دلربای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داد دلم به دست غم طره دلربای تو برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟ دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟ جان که بود که جان کند تا نبود رضای تو؟ گر تو بدان خوشی که من بی تو ز تو جفا برم خوش بنشین که کرده ام حرز دل از جفای تو سوخته دل مکن مرا بو که به تو سزا شوم زانکه نباشد ای صنم سوخته دل سزای تو هر چه توانی از بدی گر بکنی به جای من آن نه منم که بد کنم تا بزیم به جای تو گر ز تو لاف زد مجیر از سر خشم در گذر به که ز تو به نیک و بد لاف زند گدای تو مجیرالدین بیلقانی