میرزا آقاخان کرمانی
نامه باستان
بخش ۶۸ - پادشاهی کسری پسر اردشیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شد یزدگرد از جهان کهن نمودند هر سو مغان انجمن نخواهیم گفتند بهرام را دلیر و سبکسار و خودکام را که بدکار و بد کیش بودش پدر به دل کیش ترساش بودی مگر یکی شاهزاده بد از اردشیر که کسری بدی نام آن مرد پیر بر اورنگ شاهیش بنشاندند به شاهی بر او آفرین خواندند چو آگاهی آمد به بهرام باز به ایران زمین کرد یک ترکتاز بزرگان نهادند پیمان برین که بهرام و کسری بجویند کین زبیشه دو شیر ژیان آورند همان تاج را در میان آورند کسی کو نشیند میان دو شیر گواراست شاهی بر او همچو شیر ببردند شیران جنگی کشان کشنده شد از بیم چون بی هشان بشد تند بهرام و افسر گرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت بر او حمله کردند شیران به کین به شمشیر پردخت از ایشان زمین بزرگان بر او گوهر افشانده اند بر آن شاه نو آفرین خوانده اند میرزا آقاخان کرمانی