میرزا آقاخان کرمانی
نامه باستان
بخش ۲۳ - کشتن دمور سیروس را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وز آن روی سیروس در باختر تبه گشت بر دست قوم تتر زنی کش تومیریس گفتند نام به کین پسر بد بسی تلخ کام که شاهش به آوردگه کشته بود ازین رو به خون دل آغشته بود چو بشنید کان شاه والاتبار یکی گوشه بگزیده در نوبهار سپه گرد کرد و یلان را بخواند سوی کشور بلخ لشکر براند برید آن سر شاه یزدان پرست همه باختر کرد چون خاک پست یک تشت بنهاد پرخون برش به خون اندر افکند روشن سرش دمورش به شهنامه خواند است و بس سیاوس جز این شه نبود است کس همانا که گرسیوز این جنگ بود که پنداشتندش دلیری عنود همانا رزم ارجاسب کامد به بلخ ازو روز لهراسب شد تار و تلخ مگر کشتن شاه آزاده بود که از تخم آکمین لرزاده بود خوشا وقت آن شهریار گزین که از آتنه تاخت تا هند و چین میرزا آقاخان کرمانی