هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۰۲: یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی! گه گهی با عاشق خود یار بودی کاشکی! چون توان گفتن که: جورت کاش! بودی اندکی؟ اندکی بود این قدر، بسیار بودی کاشکی! ذره را فی الجمله قدری هست پیش آفتاب قدر من پیشت همان مقدار بودی کاشکی! هر گل از روی تو یادم داد و آتش زد بدل این همه گلها که دیدم خار بودی کاشکی! یار دوش آمد ببالین من و من بی خبر بخت خواب آلود من بیدار بودی کاشکی! دی بدیواری فگندی سایه، من مردم ز رشک قالب من خاک آن دیوار بودی کاشکی! رفتی و درد هلالی همچنان ناگفته ماند عاشقان را قوت گفتار بودی کاشکی! هلالی جغتایی