هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۹۱: ز دوری تا بکی، ما را چنین مهجور می داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دوری تا بکی، ما را چنین مهجور می داری؟ وگر نزدیک می آیم تو خود را دور میداری طبیب من تویی، اما مرا بیمار می خواهی دوای من تویی، اما مرا رنجور میداری بنور خود شبی روشن نکردی مجلس ما را چراغ آشنایی را چرا بی نور میداری؟ مگر کیفیت رنج خمار، ای جان، نمی دانی که ما را بی شراب لعل خود مخمور میداری؟ بدستور سگان زین آستانم چند میرانی؟ چه رسمست این که عاشق را بدان دستور میداری؟ ببزم وصل حاضر می کنی ارباب حشمت را همین مسکین هلالی را ز خود مهجور میداری هلالی جغتایی